رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

مرد کوچک خونه

رادین و عصبانیت مامان

باشرمندگی تمام سلام پسر عزیزم عزیز دل مامان ،نور چشم مامان ، جگر گوشه ام ، مرد خونه ام ، یکی یه دونه ام ،دیروز که از سر کار اومدم یه ذره بی حوصله دیدمت به حساب سرما خوردگی ات گذاشتم آوردیم غذا بخوری هیچی نخوردی گفتیم عصر می خوری با اینکه خوابت می اومد ولی نمی خوابیدی ...برات ماکارونی با کوفته قل قلی درست کرده بودم هر چقد بهت می دادم تو همه رو بیرون می ریختی این بد غذایی تو کلافه ام کرده بود باباتم که نزدیک به سه هفته بود به خونه سر نزده بود دکتر تم همه اش با من دعوا می کرد که چرا بهت نمی رسم همه ی اینا با وضعیت خودم و بدغذایی تو یهو دیونه ام کرد اون لحظه کنترلمو از دست دادم با چه زوری داشتم غذا بهت می خوروندم کم مونده بود خفه بشی از ی...
17 مرداد 1390
1