رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

مرد کوچک خونه

من و رادین در روز مادر

1390/3/4 12:41
نویسنده : لیدا
494 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهونه ی زیبای مادر شدنم

دیروز روز مادر بود قبل از همه می خوام این روز را به مادر عزیزم که تاکنون تمام  زحمتهای من را با جان و دل قبول کرده تبریک بگویم مامان مهری خیلی دوستت دارم واز ته دل می بوسمت امیدوارم که سالیان سال در کنارم باشی ..آره دیروز صبح قرار بود که در سازمان مراسمی برای روز زن برگزار شود به خاطر همون زودتر از قبل به ادره اومدم درست سر وقت رسیدم یه مراسمی برگزار شد و یه کادوهایی هم به ما دادن و قرار شد ناهارم بریم رستوران وحید زعفرانیه پسرم رادین هم قرار بود خونه ی عمه طاهره اش بره صبح که زنگ زدم با باباش رفته بودند و اونجا کلی بازی کرده بودن دلم نمی اومد که ناهار برم ولی شوهرم گفت یه روزه من مواظبشم دلم تو رستوران هی شور می زد تااینکه شوهرم اومد که بریم برداریمش سر کوچه شون که رسیدم صدای هق هق گریه هاش می اومد در و که باز کردند دلم کباب شد پسرم یک ریز گریه می کرد منم که دید آروم نشد بلافاصله آوردیمش خونه یه ذره آروم شد  وخوابید و ساعت 7 بعد از ظهر بیدار شد کمی بازی کردیم باباش اومد کمی هم با اون بازی کرد این اولین روز مادر من بود خوشحالم که در آینده نه چندان دور پسری خواهم داشت که این روز رو به من تبریک بگیره ... 

                                                     

niniweblog.comniniweblog.com                 niniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)